خبرگزاري رويترز در مقالهاي به پيامدهاي احتمالي برنامههاي اصلاحات و مدرنسازي شاهزاده «محمد بنسلمان» پرداخت و با اشاره به ناخوش آمدن اين اقدامات به کام بخشي از نهاد قدرت، پيش نتيجهگيري کرد که شايد عربستان دوباره کشوري چندپاره شود.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، در گزارشي به عزم «محمد بنسلمان» شاهزاده قدرتمند سعودي براي ايجاد اصلاحات اقتصادي و غيرنفتي کردن درآمدهاي اين کشور پرداخته و با ذکر دلائلي به اين نتيجه رسيده که اين کار ميتواند به ازهم پاشيدن عربستان منجر شود.
در اين گزارش ميخوانيم:
شاهزادهها و وهابيها 2 مانع خطرناک براي مدرن شدن عربستان
عربستان سعودي بر 3 ستون استوار شده: خانواده حاکم سعودي، نفت و اسلام. اصلاحات جاري اين کشور را آماده ميکند که از اتکا به نفت رهايي يابد ولي همين اصلاحات ميتواند تأثيري بي ثباتکننده بر دو ستون ديگر داشته باشد.
پادشاهي سعودي با تکيه بر توزيع پول نفت به صورتي اعانهوار توانسته قدرت را در اين خاندان انحصاري کند؛ البته کاهش 62 درصدي قيمت نفت نسبت به سال 2012، پادشاه سعودي را مجبور کرده که يارانه سوخت را که طبقه متوسط از آن بهرهمند ميشد، کاهش دهد. اين ماجرا، ايجاد پشتيباني براي حکومت را سختتر ميکند.
در حال حاضر بيش از 70 درصد بودجه عربستان از محل فروش نفت تأمين ميشود و شاهزاده «محمد بنسلمان» برنامه قطع وابستگي اقتصاد کشورش به نفت را کليد زده، طرحي که بناست در سال 2030 به بار بنشيند. اين طرح تبعاتي خواهد داشت که ميتواند موجب نامحبوب شدن اصلاحات اقتصادي در ميان قشر فقير باديهنشين عربستان شود.
خانواده متحد نيست
البته اگر خاندان سعودي يک موجوديت متحد بود، اين نارضايتي نميتوانست مشکلساز باشد ولي اين خاندان، از اختلافات آتي ايمن نخواهد بود. پس از مرگ شاه فعلي عربستان، تاج و تخت براي اولين بار به کسي ميرسد که رابطه پدر و پسري مستقيم با ابن سعود ندارد، علاوه بر اين، ظهور ناگهاني محمد بن سلمان که سکاندار اين اصلاحات نيز هست، موجب نگراني وليعهد فعلي شده؛ بر تخت نشستن وي همچنين ميتواند نفرت پسران پادشاهان قبلي که از مادر «سديري» متولد نشدهاند را برانگيزد.
«خون» پايان محتمل شاهزاده بلندپرواز
اختلاف بر سر جانشيني چيز بي سابقهاي در تاريخچه خاندان آلسعود نيست. در سال 1964 بود که همين خاندان، پسر ابنسعود را از تخت پادشاهي به زير کشيده و شاه فيصل اصلاحگراتر را جانشين کردند. فيصل با اصلاحات اقتصادي کشورش را مدرن کرد و بردهداري را نيز لغو کرد. ولي پايان کار وي پاياني خونين بود آنگاه که در سال 1975 ترور شد. آنهايي که اصلاحگرا بودن همانند فيصل را در سر ميپرورانند، عاقبتي همچون وي از دور برايشان پديدار است.
وهابيت؛ حامي سنتيها و تهديد نوگراها
خاندان پادشاهي پيماني نانوشته با وهابيت دارد و بدون حمايت علماي وهابي، ابنسعود براي ايجاد اتحاد درون کشور مشکل داشت و جانشينانش هم شايد کلاً کنترل کشور را از دست ميدادند. اما همين وهابيت که اغلب پايه بسط افراط گرايي مذهبي و تفرقه قومي بود، شايد بزرگ ترين مانع رياض براي صلح با با ايران و اسلام شيعي و اجراي اصلاحات اجتماعي واقعي است. بدون ايجاد تغييرات عمده همچون برابري حقوق زنان و مردان و مدرنسازي قوانين سختگيرانه مذهبي، پايدار ماندن اصلاحات اقتصادي خيلي محتمل نيست.
شايد عربستان به گذشته چند پاره بازگردد
در بدترين حالت، رقابتهاي درون خانداني، نيروهاي مذهبي و فشارهاي اقتصادي، پايههاي بنايي که ابن سعود ساخت را سست ميکند. حتي شايد پادشاهي سعودي به چندين تکه تقسيم شود، تکههايي که هرکدام تحت حاکميت يکي از جنگسالاران خواهد بود و تاريخ عربستان به پيش از دوراني که ابنسعود آن را متحد کرد، بازميگردد.
منبع:فارس